×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

چرا رفت؟

حقم نبود

× من کسیم که شکستم و صداش تموم دنیامو هر لحظه میلرزونه صدای که اونقدر ترسناک و بده که هر لحظه با شنیدنش گریه میکنم خیلی سخته تمام روز فکر یه عشق خالی باشی که گذاشتتو رفت تو بگو چرا خدا که بهم نمیگه اما نمیدونم چی یه کسی رو میخام که مرهمم باشه نه نمک قلبم کسی که دیگه تنهام نزاره واسه همتون آرزو میکنم اگه عاشق نیستید عاشق نشید و اگه عاشقید جدا نشید یه بوووووووووس تلخ واسه لبای شیرینتون
×

آدرس وبلاگ من

sani1woo.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/sani6666

?????? ???? ?????? ???? ???? ?????? ????? ??? ??? ????? ??????

همه یک خواب بود چرا؟؟؟

فراموش میکنم گذشته ها را ،روزها و شبها مینشینم در گوشه ای ،تا همه بگویند که تو دیوانه ای.
آری من دیوانه ام ، تنهاتر از یک تنهای بیچاره ام .

برای خواندن متن به ادامه مطلب مراجعه کنید.

فراموش میکنم گذشته ها را ،روزها و شبها مینشینم در گوشه ای ،تا همه بگویند که تو دیوانه ای.
آری من دیوانه ام ، تنهاتر از یک تنهای بیچاره ام .
فراموش میکنم لحظه های با تو بودن را ، می اندیشم به این روزگار .
روزگاری بود که تو بودی و من نیز در قلب تو بودم ، تو میگفتی مرا دوست داری و من نیز عاشق تو بودم .
روزگاری بود که چشمهایم از غم دلتنگی تو بارانی میشد ، شبهای من با حضور تو مهتابی میشد ، حالا تو نیستی و من غرق دردها شده ام ، باران نمییارد و من مثل کویر شده ام ،مرا رها کردی و رفتی و اینک در این شهر بی محبت غریب شده ام.
تو که میدانستی من ساده ام و فریب را تو را میخورم ، چرا کاری کردی که من حتی معنای دلشکستن را نیز بدانم و از صبح تا شب شعر جدایی بخوانم.
اینک که من اسیر عشق دروغین تو بودم ، با خودم میگویم که ای کاش تو نبودی و گذشته ای نیز نبود ، من تنها بودم و هیچ یادی از تو نبود.
فراموش میکنم  گذشته ها را ،برای خود میخوانم آواز لالایی را ، تا به خوابی روم تا هر زمان که بیدار شدم ، با خودم بگویم که اینها همه یک خواب بود.


پنجشنبه 3 آذر 1390 - 8:22:18 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم